گل

خیز که در کوه و دشت خیمه زد ابر بهار

مست ترنم هزار ، طوطی و دراج و سار ، بر طرف جویبار ، کشت و گل و لاله زار ، چشم تماشا بیار

خیز که در کوه و دشت خیمه زد ابر بهار

خیز که در باغ  و راغ قافله گل رسید 

باد بهاران وزید ، مرغ نوا آفرید ، لاله گریبان درید ، حُسن گل تازه چید ، عشق غم نو خرید

خیز که در باغ و راغ قافله گل رسید

بلبلکان در صفیر صلصلکان*در خروش

خون چمن گرم جوش ، ای که نشینی خموش ، در شکن آیین هوش ، باده معنی بنوش، نغمه سرا گل بپوش

بلبلکان در صفیر صلصلکان در خروش

حجره نشینی گذار گوشه صحرا گزین

بر لب جویی نشین ، آب روان را ببین ، نرگس ناز آفرین ، دل فرودین ، بوسه زنش بر جبین

حجره نشینی گذار گوشه صحرا گزین

دیده معنی گشا ای زعیان بی خبر

لاله کمر در کمر ، خیمه آتش به بر ، میچکدش بر جگر ، شبنم اشک سحر، در شفق،انجم نگر

دیده معنی گشا ای زعیان بی خبر

خاک چمن وانمود راز دل کائنات

بود و نبود صفات ، جلوه گریهای ذات ، آنچه تو دانی حیات ، آنچه تو خوانی ممات ، هیچ ندارد ثبات

خاک چمن وانمود راز دل کائنات.

* صلصل نام دیگر فاخته است.

اقبال لاهوری


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

IKIU انجمن علمی دانشجویی زبان و ادبیات عربی آبان دخت ... دختر آبان ... اسکوپ سنگ سانترال پاناسونیک معلم Ashley زنان خرید بلیط هواپیما کارویس